کنعانی مقدم: مخبر فاقد تفکر اقتصادی است/ دولت باید با اقتصاد جهانی تعامل کند

کنعانی مقدم تصریح کرد: باید بپذیریم که اقتصاد یک علم جهانی و مرتبط با تمامی کشورها است و نمیتوان ادعا کرد که اقتصاد کشور امکان ادامه فعالیت بدون نیاز به بازارهای جهانی دارد. در چنین شرایطی نمیتوان ادعا کرد یک کشور توانایی دارد که بدون نیاز به اقتصاد جهانی، قادر به پیشبرد اهداف خود است. تجمیع اقتصاد خرد در روستاها نیست و مراکز اصلی تولید کالا و خدمات، در وضعیت مطلوبی به سر نمی برند که عاملی برای مهاجرت داخلی شده است. روانشناسی بازار هم در درک مولفه های اقتصاد خرد ، جایگاه ژرف دارد. حسین کنعانی مقدم دبیرکل حزب سبز ایران در گفتوگو با سایت دیدهبان ایران در خصوص علل ضعف تیم اقتصادی دولت سید ابراهیم رئیسی، اظهار داشت: تیم اقتصادی دولت سیزدهم پر از ستاره است، اما چون این افراد سابقه کار تیمی نداشتهاند؛ به لحاظ عملی، نظری و حتی اعتقادی در حوزه اقتصاد، هیچ ارتباطی با یکدیگر پیدا نکردهاند.

در آغاز، حوزهی اصلی تحقیق اقتصاددانان بورژوا عبارت بود از فرایندهای کالا و گردش پول، و معتقد بودند که دقیقا از این حوزهی زندگی اقتصادی است که ثروت جامعه حاصل سایت economymag میشود. 2- دوم اینکه، ریشه داشتن اقتصاد سیاسی بینالمللی به معنی کنار گذاشتن «ایدهای شایسته برای اقتصاد سیاسی» بهعنوان مبنای بخش اعظم این رشته و غفلت مداوم از نگرشها و بینشهای سنت «اقتصاد سیاسی» که اقتصاد سیاسی بینالمللی بخش دیگری از مبنای خود را از آن گرفته است. لذا فعالیتهای او و همکارانش باعث طرح دیدگاههایی دربارهی جدایی کامل اقتصاد و سیاست و بیثمر بودن اقتصاد سیاسی بهعنوان یک حوزهی مطالعاتی شد. پیشگامان این علم، اقتصادشناسان بورژوا بودند؛ فقط بعدها به تکامل علمی حقیقی رسید و بهعنوان اقتصاد سیاسی طبقهی کارگر تحول پذیرفت. اقتصاد سیاسی بینالملل (international political economy)، یک حوزهی مطالعاتی میان رشتهای که پیوندهای نزدیکی با روابط بینالملل دارد و از دستاورهای علمی دانشمندان علوم سیاسی، اقتصاد، جامعهشناسی، انسانشناسی، تاریخ، و جغرافی بهره میبرد. تعریف علمی دقیق موضوع اقتصاد سیاسی، نتیجهی سیر تکاملی طولانی بود. این اجزاء اساسی مربوط به تعریف مجدد نحوهی نگرش ما به اقتصاد سیاسی بینالمللی و کوشش فکری ناشی از آن، و همچنین بازاندیشی مفاهیم مرکزی تشکیلدهندهی آن است.

3- به باور آنها اساس اقتصاد سرمایهداری، استثمار کارگران به وسیله سرمایه است. از نظر آنان دو طبقه از نظر اقتصادی تعیینکننده است: سرمایهداران یا مالکان ابزار تولید، و کارگران. نخست، سرنوشت کارگران در جهانی که سرمایه در آن روز به روز بینالمللیتر میشود و با رشد شرکتهای چندملیتی و تجلی بازارهای ادغام شده مالی جهان، بهنظر میرسد که افزایش تحرک بینالمللی سرمایه، قدرت سیاسی و اقتصادی کارگران را کاهش میدهد. به گزارش سایت دیدهبان ایران، انتقادها از وضعیت اقتصادی کشور، به خصوص پس از اجرای طرح حذف ارز ترجیحی به اوج خود رسیده است. منازعات امروز عمدتا درون دولتها، بهویژه دولتهای ضعیف رخ میدهد و این خشونت شدیدا وابسته به مسایل توسعه و توسعهنیافتگی است که خود آنها از موضوعات اصلی در اقتصاد سیاسی بینالملل محسوب میشوند. تمرکز سنتی در روابط بینالملل بر جنگ و صلح است اما خطر جنگ بین دولتها، بهویژه جنگ بین ابرقدرتها، در حال کاهش است.

اقتصاد سیاسی بینالملل با تعامل دولت و بازار سروکار دارد و گذشته از تعاملات این دو، این علم، مناسبات دولتها با شرکتهای چندملیتی بهمنزلهی اصلیترین بازیگران غیردولتی در اقتصاد جهان را هم در بر میگیرند. 2- در بعد از جنگ جهانی دوم هم پژوهشگران روابط بینالملل این دو علم را از هم جدا میدانستند. امروزه مارکسیستهایی که به مطالعهی اقتصاد سیاسی بینالمللی میپردازند، با دو مجموعه از مسائل تحلیلی و عملی روبرو میباشند. هزینه ها از نظر بازه زمانی به ۲ بخش هزینه کوتاه مدت و هزینه بلند مدت تقسیم بندی می شود. باید بپذیریم که ایشان روابط عمومی بالایی دارند و میتوانند در بخش هماهنگی اقتصادی به دولت سیزدهم کمک کنند. اگر نظری درباره این شاخه علوم انسانی دارید یا قصد ادامه تحصیل در رشته اکونومیک در داخل یا خارج از کشور با بورس دارید، نظرات خود را در بخش کامنت مطرح کنید تا توسط کارشناسان ما بررسی شود. به قول دکتر جیم استنفورد، نویسنده کتاب: «چرا نباید به اقتصاد دان ها اعتماد کرد»، فهم اقتصاد، مدرک دکترا از دانشگاه هاروارد آمریکا نیاز ندارد. نیاز ندارد که شما دانش اموخته علم اقتصاد باشید. مثلا در فروردین ۹۸ شاهد بودید که پیاز در ایران، به کیلویی ۱۵ هزار تومان رسید.

بسیاری از طرفداران دیروز سید ابراهیم رئیسی به جمع منتقدانی اضافه شدهاند که باور دارند تیم اقتصادی فعلی خروجی مناسبی برای دولت سیزدهم رقم نخواهد زد. کنعانی مقدم با ارائه یک پیشنهاد به سید ابراهیم رئیسی، عنوان داشت: شخص رییسجمهور باید یک تیم منسجم، قوی و کاملاً آشنا به علم اقتصاد را در کابینه قرار دهد و فراموش نکند که نمیتوان مشکلات اقتصادی را به صورت دستوری حل کرد. 1- مسئلهی اول با دلایل و اثرات اقتصادی و سیاسی، رشد یک اقتصاد بازاری سروکار دارد. بازار بازار انحصار کامل فروش: بازاری است که تنها یک عرضه کننده وجود داشته باشد و برای کالای تولیدی بنگاه نیز، جانشین نزدیکی وجود نداشته باشد. این سیاستمدار اصولگرا در پاسخ به این پرسش دیده بان ایران که آیا شخص معاون اول رییسجمهور به دلیل سابقه اجرایی در حوزه اقتصاد، توانسته از ظرفیت خود برای جایگاه فعلی استفاده کند، اظهار داشت: آقای مخبر فاقد تفکر اقتصادی است و بیشتر در جایگاه «هماهنگکننده مباحث اقتصادی» سابقه و ظرفیت موفقی داشته است.

با قدرت گرفتن عقاید این دو در اوایل قرن 19م، بسیاری از محدودیتهای برقرار شده بهوسیله مرکانتلیستها کنار گذاشته شد. کشش عرضه و تقاضا: درصد تغییرات دو متغیر در علم اقتصاد نسبت به یکدیگر است. اما «استرنج»، مفاهیم جدیدی را جایگزین کرده است که عبارتند از اقتدار و بازار، که بدون شک بهبوددهنده است. از چه الگوهایی تبعیت می کند. مازاد رفاه تولید کننده: مازاد رفاه تولید کننده (P.S) حداکثر قیمت بازار منهای حداقل قیمتی است که فروشنده به واسطه عرضه، باید دریافت کند. تعادلی ناپایدار است که وقتی از آن خارج شویم، دیگر به تعادل قبلی باز نمی گردیم. تعادل پایدار/ناپایدار: تعادلی پایدار است که اگر از آن خارج شویم، دوباره به حالت قبل برگردیم. وی اضافه کرد: آقای مخبر فاقد پردازش نظریه و تئوری اقتصادی برای دولت و کشور است. او تأکید میکند؛ گزارههای اقتصادی آنچنان در جهان امروز تأثیرگذار شدهاند که حتی برخی از سیاستهای دولتها نیز تحت الشعاع عوامل اقتصادی قرار میگیرند. همچنین از برخی دانشمندان علوم سیاسی به سبب سیاستباوری یا بیتوجهی به ساختارها و فرایندهای اقتصادی انتقاد میکنند. دبیرکل حزب سبز ایران تأکید کرد: کار اقتصادی آن هم در سطح یک دولت نیازمند هماهنگی تمام عیار است، اما شاکله تیم حاضر در کابینه سیزدهم قائل به مکاتب و تفکرات مختلف اقتصادی هستند که همین موضوع در کار دولت خلل ایجاد میکند.

2- رویکرد جامعگراتر: که در عین بررسی حوزههای سنتی به بررسی عرصههای تازهتری چون محیط زیست، جنسیت، مهاجرت، حقوق بشر، مشکلات بهداشتی ناشی از جهانیشدن مانند ایدز، سارس، و ویروس نیل غربی، فعالیتهای غیرقانونی چون پولشویی، قاچاق مواد مخدر، و تامین مالی تروریسم، و پیوندهای متقابل ارتش و اقتصاد هم میپردازند. آنان که نگاه خود را به حوزههای سنتی دوختهاند، بررسی شایستهی طیف وسیعی از موضوعات را ناممکن میدانند. رایجترین موضوعات سنتی شامل: تجارت بینالملل، شرکتهای چندملیتی و سرمایهگذاریهای خارجی، و بدهیهای خارجی و توسعه بینالملل. 3- جمود بسیاری از دانشگاهیها که نظامهای پاداشدهی آنها بر عضویت در رشتههای سنتی پایه میگرفت روند مطرح شدن اقتصاد سیاسی بینالملل بهمنزلهی یک حوزهی مطالعاتی میان رشتهای را کُند کرد. بحث لیبرالها از دیرباز در اقتصاد به کار رفته است و بدین معنا است که هیچ پایه و اساسی برای تضاد در بازار وجود ندارد. که تا به حال ریشه در روابط بینالملل دارد که جنبههای مهم رشته را به مسیر بیاثر و بیفایدهای سوق داده و محدودیتهایی ایجاد کرده است که میبایست رفع گردند. نوپا بودن نسبی اقتصاد سیاسی بینالملل در حوزهی مطالعات دانشگاهی از بازیهای روزگار است. 1- اقتصاددانان لیبرال مانند آدام اسمیت (1790-1723م) بر این باور بودند که فعالیت اقتصادی، تابع قوانینی است که طبیعتی هماهنگکننده دارند و از همین رو چرخ اقتصاد در صورتی بهبهترین نحو خواهد چرخید که حکومت، کمترین مداخله را در کار آن بکند.

قریب به ۹۰۰ مساله در کتاب طرح شده است که هم برای خواننده عمومی و هم محقق این عرصه، گزینه خوبی به نظر می رسد. این کتاب بیش از ۱۰ بار تجدید چاپ شده و با ترجمه عباس شاکری روانه بازار شد. اصطلاح اقتصاد سیاسی نخستین بار به وسیلهی اقتصاددان فرانسوی موسوم به آنتوان دومونتشرستین (1575 تا 1621م) در اثری با عنوان (رسالهای دربارهی اقتصاد سیاسی) به کار رفت. ولی این بار اولویتها را وارونه کردند و توجه خویش را به مسائل سیاسی- امنیتی معطوف ساختند. این پژوهشگران در دوران جنگ سرد عموما مسائل سیاسی- امنیتی را بهمنزلهی “سیاست عالی” و دارای بالاترین درجهی فوریت، و مسائل اقتصادی را “سیاست عادی” که ارزش مطالعاتی به مراتب کمتری داشت تلقی کردند. 2- آنها معتقدند که؛ طبقات بر اساس منافع اقتصادی و مادی خود عمل میکنند. آنها عقیده دارند که نقش دولت باید کاملا محدود شود و در سطح بینالمللی عقیده دارند که سازگاری منافع موجود در داخل، خارج از اقتصاد ملی نیز وجود دارد. واقعگرایان از سال 1929م شروع به کار کردند و معتقدند که دولتهای قدرتطلب، اقتصادها را شکل میدهند.

مطلوبیت: احساس خشنودی و یا رضایت خاطر از مصرف کالا و خدمات است. مبادی علم اقتصاد در عهد باستان بهظهور رسیده است. در همین رابطه یک فعال سیاسی اصولگرا میگوید؛ کار در تیم اقتصادی دولتها نیازمند روحیه همکاری و تعاملی است و به هیچ عنوان نمیتوان با پیشبرد تفکرات فردی، کمک حال دولت مستقر شد. 1- اینکه موضوع فقر و ثروت که در اقتصاد سیاسی بینالملل مطرح شده است از اهمیت فزایندهای در دنیای سیاست برخوردار شده است. تقریبا تمام مطالعات در اقتصاد سیاسی بینالمللی را میتوان در یکی از سه دیدگاه مانعةالجمع زیر طبقهبندی کرد: لیبرالیسم، مارکسیسم، و واقع گرایی. همانطور که لیبرالیسم، در واکنش به مرکانتلیسم به وجود آمد، مارکسیسم نیز واکنشی به گسترش لیبرالیسم در قرن 19م بود. به عقیدهی آنها دولت باید به همان شکل که اقتصاد داخلی را کنترل میکند روابط اقتصادی با خارج را نیز اداره نماید. اسمیت و لیبرالهای قرن 19م، اصلاحطلبان اقتصادی آن روزگار بودند.

از سوی دیگر هنوز برخی از روحانیون و حتی سیاستمداران نزدیک به شخص رییسجمهور نوید آیندهای بهتر را میدهند و وضعیت فعلی را یک حالت گذار و زود گذر برای کشور میدانند. عمل عقلایی به معنی این است که افراد برای بدیلهای ممکن، محاسبات هزینه – فایده انجام میدهند و چون در پی بهحداکثر رساندن مطلوبیت هستند، از میان بدیلهای مختلف بدیلی را انتخاب میکنند که بالاترین سطح رضایت ذهنی را به آنها میدهد. بر خلاف لیبرالها و مارکسیستها که معتقدند سیاست، عامل تعیینکنندهی اقتصاد است. روابط اقتصادی در جهان آنقدر تنیده و پیچیده شده که حتی برخی از گزارههای سیاسی فعلی نیز متأثر از عوامل اقتصادی شکل میگیرد. در مبحث خرد ، نقش بنگاه های اقتصادی به عنوان موتور محرک اقتصاد نیز بررسی می شود. داستان علم اقتصاد خرد ، تجزیه و تحلیل بازار است. می خواهیم بدانیم که روابط و تعامل خریدار (CONSUMER) و فروشنده (SELLER) چگونه شکل می گیرد و تابع چه مولفه هایی است. چه عواملی باعث می شود که کالا و خدماتی کمیاب شود. 3- سومین مسئله در جهانیکردن اقتصاد سیاسی بینالمللی، بازاندیشی آن مفاهیم اصلی است که این رشته در حول آن شکل گرفته است.

اقتصادهای بازاری بینالمللی، از نظر توسعه یا رکود اقتصادی و رفاه اقتصادی چه نتایجی برای اقتصادهای ملی به بار میآورد؟ و چه مسائلی با تغییر ساختاری فعالیتهای اقتصادی ارتباط مییابند؟ 2- دومین مسئله، رابطهی بین تحولات اقتصادی و تحولات سیاسی است. این سیاستمدار اصولگرا با بیان این مطلب که هنوز نتیجه قابل توجهی از سوی تیم اقتصادی دولت جدید دیده نشده، بیان داشت: یکی از علل به وجود آمدن وضعیت کنونی در بخش اقتصادی دولت این است که رؤسای جمهور پس از پیروزی در کارزار انتخابات تصمیم میگیرند که چه افرادی را در کابینه خود به کار بگیرند. ولی دانشمندان آن عصر هنوز پدیدههای اقتصادی را از مجموعه پدیدههای اجتماعی جدا نکرده بودند. نظریهپردازان اقتصاد سیاسی بینالملل، اغلب اعتقاد به درهم تنیده بودن جنبههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی روابط بینالملل دارند و بر این اساس از برخی اقتصاددانان به سبب اقتصادباوری یا تمرکز محض روی اقتصاد و نادیده گرفتن عوامل سیاسی خرده میگیرند. گذشته از این شرکتها، پژوهشگران اقتصاد سیاسی بینالملل، امروزه توجه بیشتری به دیگر بازیگران غیردولتی، شامل گروههای کارگری، سازمانهای غیردولتی، و جنبشهای اجتماعی دارند که نمایندهی منافع مختلف از جمله محیط زیست، زنان، حقوق بشر، و محرومان شناخته میشوند. ولی کسانی که رویکرد جامعتری را در پیش گرفتهاند مدعیاند که حوزههای جدیدتری چون محیط زیست، جنسیت و مهاجرت با موضوعات و گروههایی سروکار دارند که اغلب در جامعه نادیده گرفته میشوند و توجه کافی به آنها نمیشود.

1- لیبرالها فرد را عامل اصلی در اقتصاد سیاسی و واحد مناسب برای تحلیل میدانند. 1- آنها بر این باورند که طبقات، عامل مسلط در اقتصاد سیاسی و واحد مناسب برای تحلیل میباشند. 1- نخستین عنصر در اقتصاد سیاسی بینالمللی که به نحو درستی جهانیشده باشد، مربوط به بنیادهای فکری خود این رشته است. این علم می خواهد بفهمد که چه الگویی در ذهن خریدار برای خرید و کالا و خدمات وجود دارد و چه مولفه هایی روی نگرش او تاثیر گذار است. حتما بخوانید : اقتصاد کلان چیست و چه اهدافی را دنبال میکند ؟ اقتصاد خرد ، نگاه خرد به کسب و کار دارد و اقتصاد کلان، همه چیز کسب و کار و تجارت را در اشل و معیار بزرگ و کلان می بیند. اقتصاد خرد (MICRO ECONOMIC) با کلان (MACRO ECONOMIC) فرق دارد. برخی تعاریف در اقتصاد خرد ، بارها در رسانه ها شنیده و دیده می شود. در چه شرایطی یک اقتصاد جهانی، با وابستگی متقابل شدید به وجود میآید؟ پروژهی جهانیکردن اقتصاد سیاسی بینالمللی، شناسایی دستور کار و جهتی برای تکوین و توسعهی آتی آن است نه به کار گرفتن یا ابداع یک استراتژی واحد و مشخص برای این مقصود.

کمبود نقدینگی در اقتصاد خرد ایران (بنگاه های تولیدی و خدماتی خصوصی) مشهود است و در مقابل، فزونی نقدینگی را در اقتصاد کلان شاهد هستیم. این گزارش، تلاش می کند تا شما را با موضوعاتی که در مباحث اقتصاد خرد مطرح است، آشنا کند. قیمت را نیز، میزان عرضه و تقاضا مشخص می کند. نظریه رفتار مصرف کننده: اگر درامد مصرف کننده تغییر کند یا قیمت کالاها و خدمات تغییر کند، تعادل مصرف کننده تغییر خواهد کرد. از جنبه تولید کننده نیز، چه عناصری سبب می شود تا قیمت تمام شده کالا و خدمات، کاهش یا افزایش یابد. مازاد رفاه مصرف کننده: مازاد رفاه مصرف کننده (C.S) حداکثر قیمتی که مصرف کننده، تمایل به پرداخت آن دارد نامیده می شود. اما، به زودی تجربهی بورژوازی و مبارزهی آنان با زمینداران برای دست یافتن به برتری سیاسی به نظریهپردازان آن ثابت کرد که حوزهی تعیینکننده اقتصاد، تولید است. وی گفت: وضعیت فعلی تیم اقتصادی دولت آقای رئیسی به گونهای است که هرکدام به نوعی نظرات شخصی خود را دنبال میکند که خروجی این رفتار، به نوعی زدن گل به خودی به دولت شده است. این دسته از حامیان دولت حتی مدعی هستند که تنها در عرض چندماه تورم روند کاهشی به خود خواهد گرفت و اقشار آسیبپذیر جامعه طعم جراحی اقتصادی دولت را خواهند چشید.