بروزرسانی: 15 آذر 1404
اسنودون، برایان؛ وین، هاوارد آر (2022)
از آنجایی که اقتصاد نمی تواند فراتر از تولید بالقوه تولید کند، هر گونه گسترش پس از میلاد به جای تولید بالاتر، به سطوح قیمت بالاتر منجر می شود. اقتصاددانان کلان موضوعاتی مانند تولید ناخالص داخلی ، بیکاری (شامل نرخ بیکاری )، درآمد ملی ، شاخص های قیمت ، تولید ، مصرف ، تورم ، پس انداز ، سرمایه گذاری ، انرژی ، تجارت بین المللی و امور مالی بین المللی را مطالعه می کنند . اقتصاددانان علاقه مند به افزایش بلندمدت تولید، رشد اقتصادی را مطالعه می کنند. افزایش نرخ بهره یا کاهش عرضه پول در اقتصاد باعث کاهش تورم می شود. بانکهای مرکزی که عرضه پول یک کشور را مدیریت میکنند، سعی میکنند با استفاده از سیاستهای پولی از تغییرات سطح قیمتها جلوگیری کنند . به طور معمول، بانکهای مرکزی با انتشار پول برای خرید اوراق قرضه (یا سایر داراییها) اقدام میکنند، که عرضه پول را افزایش میدهد و نرخهای بهره را کاهش میدهد، یا در مورد سیاست پولی انقباضی، بانکها اوراق قرضه میفروشند و پول را از گردش خارج میکنند.
هر دو شکل سیاست برای تثبیت اقتصاد استفاده می شود ، که می تواند به معنای تقویت اقتصاد به سطح تولید ناخالص داخلی مطابق با اشتغال کامل باشد. تثبیت کننده های خودکار از تأخیرهای سیاستی سیاست مالی اختیاری رنج نمی برند. سیاست مالی را می توان از طریق تثبیت کننده های خودکار اجرا کرد . آنها سیاست های پولی و شرایط اقتصادی فعلی را برای پیش بینی آگاهانه بررسی خواهند کرد. در حالی که برخی از انواع بیکاری ممکن است بدون توجه به شرایط اقتصاد رخ دهد ، بیکاری دوره ای زمانی رخ می دهد که رشد راکد باشد. این مدل سطح قیمت و سطح تولید واقعی را با توجه به تعادل در تقاضای کل و عرضه کل نشان می دهد . مطابق با تئوری بیکاری کلاسیک، بیکاری اصطکاکی زمانی رخ می دهد که مشاغل خالی مناسب برای یک کارگر وجود داشته باشد، اما مدت زمان مورد نیاز برای جستجو و یافتن شغل منجر به دوره بیکاری می شود. به عنوان مثال، کاهش تقاضا به دلیل رکود می تواند منجر به کاهش سطح قیمت و کاهش تورم شود. پیشرفت تکنولوژی، انباشت ماشین آلات و سایر سرمایه ها و آموزش و سرمایه انسانی بهتر ، همگی عواملی هستند که در طول زمان منجر به افزایش بازده اقتصادی می شوند.
منحنی IS شیب نزولی دارد زیرا تولید و نرخ بهره دارای یک رابطه معکوس در بازار کالا: با افزایش تولید، درآمد بیشتری پس انداز می شود، به این معنی که نرخ بهره باید کمتر باشد تا سرمایه گذاری کافی برای پس انداز ایجاد شود. او استدلال میکرد که نقش پول در اقتصاد برای توضیح رکود بزرگ کافی است و توضیحهای مبتنی بر تقاضای کل ضروری نیست. به منظور ایجاد نوسانات کلان اقتصادی، مدل های RB C، رکود و بیکاری را با تغییرات در فناوری به جای تغییرات در بازار کالا یا پول توضیح دادند. او از مدلهایی مبتنی بر نظریه اقتصادی بنیادی حمایت میکرد که اصولاً با تغییر اقتصادها از نظر ساختاری دقیق هستند. در نظریه کینز، تئوری کمیت شکست خورد زیرا مردم و مشاغل تمایل دارند در شرایط سخت اقتصادی پول نقد خود را حفظ کنند - پدیده ای که او در قالب ترجیحات نقدینگی توصیف کرد . او استدلال کرد که مدلهای پیشبینی مبتنی بر روابط تجربی به تولید پیشبینیهای یکسان ادامه میدهند، حتی با تغییر مدل زیربنایی که دادهها را تولید میکند. میزان بیکاری در یک اقتصاد با نرخ بیکاری، یعنی درصد کارگران بدون شغل در نیروی کار اندازه گیری می شود .
مدل رشد نئوکلاسیک از رابرت سولو به یک الگو تبدیل کتاب درسی مشترک برای توضیح رشد اقتصادی در بلند مدت است. مدل AD-AS به مدل استاندارد کتاب درسی برای توضیح اقتصاد کلان تبدیل شده است. زمانی که اقتصاد با هزینههای بالاتری روبرو میشود، تورم فشار هزینه رخ میدهد و منحنی AS به سمت سطوح بالاتر قیمت تغییر میکند. شیب نزولی منحنی تقاضای کل به این معنی است که تولید بیشتر در سطوح قیمت پایین تر تقاضا می شود. به طور کلی می توان بیکاری را به چندین نوع تقسیم کرد که به دلایل مختلفی مرتبط هستند. اول، سیاست پولی به طور کلی توسط بانک های مرکزی مستقل به جای نهادهای سیاسی که سیاست های مالی را کنترل می کنند، اجرا می شود. مانند مدلهای کلاسیک، مدلهای کلاسیک جدید فرض میکردند که قیمتها میتوانند کاملاً تعدیل شوند و سیاست پولی تنها به تغییرات قیمت منجر میشود. که تعدیل نمیکردند و به سیاست پولی اجازه میدادند به جای قیمتها بر مقادیر تأثیر بگذارد. فریدمن همچنین استدلال کرد که سیاست پولی مؤثرتر از سیاست مالی است. یک اثر چند برابری وجود دارد که تأثیر مخارج دولت را افزایش می دهد. مقادیر زیادی از بیکاری ساختاری معمولاً زمانی اتفاق میافتد که یک اقتصاد به سمت صنایع جدید متمرکز شود و کارگران متوجه شوند که مجموعه قبلی مهارتهای آنها دیگر مورد تقاضا نیست.
به این سوال پاسخ می دهد که "در هر سطح قیمتی معین، مقدار کالای مورد نیاز چقدر است؟" این مدل نشان میدهد که چه ترکیبی از نرخهای بهره و تولید، تعادل را هم در بازار کالا و هم در بازار پول تضمین میکند. خروجی و درآمد معمولاً معادل در نظر گرفته می شوند و این دو اصطلاح اغلب به جای یکدیگر استفاده می شوند، خروجی به درآمد تغییر می کند. نمودار AD-AS می تواند انواع پدیده های کلان اقتصادی از جمله تورم را مدل کند. زمانی که دولت پروژه های مخارج را به عهده می گیرد، میزان منابع موجود برای استفاده بخش خصوصی را محدود می کند. مخارج دولت مجبور نیست کل شکاف تولید را جبران کند. ازدحام خارج شدن نیز زمانی رخ می دهد که هزینه های دولت نرخ بهره را افزایش می دهد که سرمایه گذاری را محدود می کند. اقتصاددانان به دنبال سیاست های کلان اقتصادی هستند که از سقوط اقتصادها به سمت رکود جلوگیری کند و منجر به رشد بلندمدت سریع تر شود. به همین ترتیب، یک اقتصاد رو به افول می تواند به کاهش تورم منجر شود. فدرال رزرو که قادر به کاهش نرخ بهره فعلی نبود، نرخ بهره بلندمدت را با خرید اوراق قرضه بلندمدت و فروش اوراق قرضه کوتاه مدت کاهش داد تا یک منحنی بازدهی صاف ایجاد کند .
تولید کلان اقتصادی معمولاً با تولید ناخالص داخلی (GDP) یا یکی از حساب های ملی دیگر اندازه گیری می شود . با این حال، فریدمن در توانایی دولت برای "تنظیم دقیق" اقتصاد با سیاست پولی تردید داشت. لوکاس همچنین نقد تاثیرگذاری بر مدل های تجربی کینزی داشت. قانون اوکون نشان دهنده رابطه تجربی بین بیکاری و رشد اقتصادی است. قانون اوکان: خروجی و بیکاری. بانکهای مرکزی عموماً تلاش میکنند تا به خروجی بالایی دست یابند، بدون اینکه سیاستهای پولی سست را رها کنند که تورم زیادی ایجاد میکند. با این حال، خروجی همیشه در طول زمان به طور مداوم افزایش نمی یابد. نشان می دهد که افزایش دستمزدها در واقع با ایجاد تقاضای بیشتر مصرف کننده، بیکاری را کاهش می دهد. مدل IS-LM اغلب برای نشان دادن اثرات سیاست پولی و مالی استفاده می شود. هدف 17 توسعه پایدار سازمان ملل متحد تقویت ثبات اقتصاد کلان جهانی از طریق هماهنگی و انسجام سیاست ها به عنوان بخشی از دستور کار 2030 است.
به عنوان مثال، زمانی که دولت برای یک پل هزینه می پردازد، این پروژه نه تنها ارزش پل را به خروجی اضافه می کند، بلکه به کارگران پل اجازه می دهد مصرف و سرمایه گذاری خود را افزایش دهند، که به کاهش شکاف تولید کمک می کند. بانکهای مرکزی میتوانند از سیاستهای پولی غیرمتعارف مانند تسهیل کمی برای کمک به افزایش تولید استفاده کنند. کمک اقتصاد . بازیابی شده در 2020-09-21 . نظریههای اقتصاد کلان معمولاً به پدیدههای تولید، بیکاری و تورم مربوط میشوند. با این حال، در نهایت نرخ استهلاک گسترش سرمایه را محدود خواهد کرد: پساندازها به جای سرمایه مستهلک شده مصرف میشوند و هیچ پساندازی برای پرداخت افزایش سرمایه باقی نمیماند. در مثال دیگری از سیاست پولی غیر متعارف، فدرال رزرو ایالات متحده اخیراً تلاشی برای چنین سیاستی با عملیات Twist انجام داد . دیگر اقتصاددانان کینزی جدید ، از جمله اولیویه بلانچارد ، خولیو روتمبرگ ، گرگ منکیو ، دیوید رومر ، و مایکل وودفورد، این کار را گسترش داد و موارد دیگری را نشان داد که قیمت ها و دستمزدهای غیر قابل انعطاف منجر به تأثیرات واقعی سیاست های پولی و مالی شده است.
پتانسیل یک محیط برای ارائه خدمات و مواد به عنوان "عملکرد منبع محیط" نامیده می شود و این عملکرد با مصرف منابع یا آلودگی منابع کاهش می یابد. تورم زمانی رخ می دهد که یک اقتصاد بیش از حد گرم شود و خیلی سریع رشد کند. میلتون فریدمن نظریه کمیت پول را به روز کرد تا نقشی را برای تقاضای پول لحاظ کند. هر چیزی که تولید و فروخته می شود به همان نسبت درآمد ایجاد می کند. ثانیاً، سیاست پولی نسبت به سیاست مالی از تأخیرهای داخلی و خارجی کمتر رنج میبرد . سیاست های کلان اقتصادی معمولاً از طریق دو مجموعه ابزار اجرا می شود: سیاست مالی و پولی. نمودار AS-AD همچنین به طور گسترده ای به عنوان یک ابزار آموزنده برای مدل سازی اثرات سیاست های مختلف اقتصاد کلان استفاده می شود. اقتصاد ) شاخه ای از اقتصاد است که به عملکرد، ساختار، رفتار و تصمیم گیری یک اقتصاد به عنوان یک کل می پردازد. در اواخر دهه 1990، اقتصاددانان به یک اجماع تقریبی دست یافته بودند. کینز نظریه جدیدی از اقتصاد ارائه کرد که توضیح می داد چرا بازارها ممکن است روشن نشوند، که (در اواخر قرن بیستم) به گروهی از مکاتب فکری اقتصاد کلان معروف به اقتصاد کینزی تبدیل شد - که کینزیسم یا نظریه کینزی نیز نامیده می شود.
زمانی که بانکهای مرکزی هدف قرار دادن عرضه پول بهجای نرخهای بهره را که پولگرایان توصیه میکردند، مشکل یافتند، پولگرایی سایت economymag از بین رفت. زمانی که رکود بزرگ رخ داد، اقتصاددانان کلاسیک در توضیح چگونگی فروش کالاها و بیکار ماندن کارگران مشکل داشتند. بر اساس این تئوری های جدیدتر، بیکاری ناشی از کاهش تقاضا برای کالاها و خدمات تولید شده از طریق نیروی کار است و نشان می دهد که تنها در بازارهایی که حاشیه سود بسیار پایین است و در آن بازار افزایش قیمت محصول یا خدمات را متحمل نمی شود. شیب نزولی نتیجه سه اثر است: اثر پیگو یا تعادل واقعی ، که بیان میکند با کاهش قیمتهای واقعی، ثروت واقعی افزایش مییابد و در نتیجه تقاضای مصرفکننده برای کالاها بیشتر میشود. این گروه از مدلها رشد اقتصادی را از طریق عوامل دیگری توضیح میدهند، مانند افزایش بازدهی مقیاس برای سرمایه و یادگیری با انجام ، که بهطور درونزا بهجای بهبود فناوری برونزا که برای توضیح رشد در مدل سولو استفاده میشود، تعیین میشوند. او عموماً بهجای مداخلههای مکرر، طرفدار سیاست رشد ثابت عرضه پول بود. پول گرایی به ویژه در اوایل دهه 1980 تأثیرگذار بود.
قبل از لوکاس، اقتصاددانان عموماً از انتظارات تطبیقی استفاده می کردنددر جایی که فرض بر این بود که کارگزاران به گذشته نزدیک نگاه کنند تا در مورد آینده انتظار داشته باشند. توسعه محوری در اندیشه کلاسیک جدید آمد زمانی که رابرت لوکاس معرفی انتظارات عقلایی به اقتصاد کلان. سفتی اسمی نظریه کینزی جدید با انتظارات منطقی و روش RBC برای تولید مدلهای تعادل عمومی تصادفی پویا (DSGE) ترکیب شد. با این حال، شوک های تکنولوژیکی تنها برجسته تر از بی شمار شوک های احتمالی به سیستم هستند که می توانند مدل شوند. منتقدان مدلهای RB C استدلال میکنند که پول به وضوح نقش مهمی در اقتصاد بازی میکند و این ایده که رکود تکنولوژیکی میتواند رکودهای اخیر را توضیح دهد غیرقابل قبول است. مدل سولو نشان میدهد که رشد اقتصادی بر حسب تولید سرانه صرفاً به پیشرفتهای تکنولوژیکی بستگی دارد که بهرهوری را افزایش میدهد. اقتصاد کینزی جدید ، که تا حدی در پاسخ به اقتصاد کلاسیک جدید توسعه یافت، تلاش میکند با نشان دادن اینکه چگونه بازارهای ناقص میتوانند مدیریت تقاضا را توجیه کنند، پایههای اقتصاد خرد را برای اقتصاد کینزی فراهم کند.
افزایش در تولید، یا رشد اقتصادی، تنها به دلیل افزایش موجودی سرمایه، جمعیت بیشتر، یا پیشرفتهای فنآوری که منجر به بهرهوری بالاتر (بهرهوری کل عوامل ) میشود، رخ میدهد. اقتصاد کلان کلاسیک جدید مکتب کینزی را بیشتر به چالش کشید. فریدمن همچنین رابطه منحنی فیلیپس بین تورم و بیکاری را به چالش کشید . در دهه های 1980 و 1990 نظریه رشد درون زا برای به چالش کشیدن نظریه رشد نئوکلاسیک به وجود آمد. مدلهای RB C با ترکیب معادلات بنیادی از اقتصاد خرد نئوکلاسیک ایجاد شدند. منحنی LM شیب صعودی دارد زیرا نرخ بهره و تولید رابطه مثبتی در بازار پول دارند: با افزایش درآمد (به طور یکسان برابر با تولید)، تقاضا برای پول افزایش مییابد و در نتیجه نرخ بهره افزایش مییابد تا فقط جبران شود. نظریه کمیت پول بخش مرکزی نظریه کلاسیک اقتصاد بود که در اوایل قرن بیستم غالب شد. اثر لودویگ فون میزس ، نظریه پول و اعتبار ، که در سال 1912 منتشر شد، یکی از اولین کتابهای مکتب اتریش بود که به موضوعات اقتصاد کلان پرداخت. معمولاً سیاست با هدف قرار دادن مستقیم عرضه پول اجرا نمی شود. مدل IS-LM زیربنای تقاضای کل را ارائه می دهد (که در بالا مورد بحث قرار گرفت).