اقتصاد سیاسی، قدرت و رسانههای جدید

در باب نظریهها و تحقیقات تجربی رسانهها و ارتباطات سایت economymag هستیم. برای نیل به این هدف، ما نیازمند مطالعات تجربی تطبیقی هستیم که در زمینههای مختلف رسانههای جدید انجام شده اند؛ زمینههایی که این رسانهها در آنها بسط و گسترش یافتهاند. اکنون کشورهای منطقه وسوسه میشوند که نسبت به آشفتگیهای سیاسی و اقتصادی بیتوجه باشند و از رونق بازار کالاهای تجاری به خاطر جنگ اوکراین به نفع خود بهرهبرداری کنند. برخی از دولتهای چپگرای منطقه علاقهمندند به پیمان عدم تعهد دوران جنگ سرد باز گردند. مطالعه اقتصادی تغییر تکنیکی و نوآوری، برخی مساعدت ها و امکانات تکمیلی را برای سنت مطالعات اقتصاد سیاسی رسانهها و ارتباطات فراهم میکند. این جنبش گاهی اوقات به مثابه روشی انقلابی مورد آزمون قرار میگیرد که نوانسته است بحران ناکافی بودن توسعه دهندگان نرم افزاری و سلسله مراتبی این حوزه را آرام کند. ، بواسطه نارضایتی سرمایه گذاران و نزول کلی نرخ سرمایهگذاری در حوزه تکنولوژیهای دیجیتال، تعدیل شده است (Javary and Mansell, 2002). این موارد، نشانههایی هستند از میل به تجدیدنظر در بسیاری از علل و دلایل ارائه شده در باب گسترش رسانههای جدید. این مقاله درصدد بیان این مطلب است که علیرغم بصیرتها و بینشهای بدست آمده از تحقیقات انجام شده درباره رسانههای جدید (که اکثراً از منظر ابعاد اجتماعی انجام شده است)، آنچه در این حوزه مشاهده میشود تصویری تکه تکه و نامنسجم است که چگونگی تولید و بازتولید تجربه ما از خلالِ واسطهها و میانجیهای تکنولوژیک را به تصویر میکشد.

دیدگاه اقتصاد سیاسی به رسانههای جدید که امروزه حیات مجددی پیدا کرده است همچنین نیازمند امتزاج و پیوستگی با عناصری از تحقیق است که عهده دار بررسی مرزها و حوزه هایی خارج از قلمرو متداول رسانهای و ارتباطاتی است. از سوی دیگر نیاز داریم بصیرتهایی بدست بیاوریم که برای درک روشی که قدرت در رویههای حاکم بر رسانههای جدید جایگزین میشوند لازم است و نهایتاً اینکه نحوه جایگزینی قدرت در زندگی رسانهای شده مردم از خلال رسانههای جدید مورد بررسی قرار میگیرد. به پبروی از این سنت مطالعاتی، هر گونه بررسی مبتنی بر اقتصاد سیاسی رسانههای جدیدی لازم است که با اشکال نمادین، معنا و کنش درگیر شود (همانگونه که لازم است با ساختارهای قدرت و نهادها سروکار داشته باشد). تحلیلهای مبتنی بر اقتصاد سیاسی در تحقیقات حوزه رسانههای جدید، باعث شده است که بررسی پویاییهای کلی عناصر اجتماعی و اقتصادی تولید و مصرف رسانههای جدید (به مثابه موضوعات و ابژههای تفکر و تعمق)، در این عرصه به فراموشی سپرده شود. در مطالعه رسانههای جدید، بلکه لزوم ایجاد دستور کار تحقیق انتقادی صریح (در مقابل جریان اصلی حاکم بر تحقیقات این حوزه) را مورد تاکید قرار میدهد. با این حال، برای برخی از تحلیل گران رسانههای جدید، توزیع قدرت امری حاضر و آماده و از پیش معین شده انگاشته میشود.

تولید و مصرف رسانههای جدیدی در شکل کالایی آن نشان میدهد که ‘کمیابی’ با استفاده از ابزارهایی شکل میگیرد؛ مثلاً استفاده از حق کپی رایت، کنترل میزان دسترسی، ترویج کهنه شدن و از رده خارج شدن، ایجاد و فروش مخاطب و طرفداری از برخی انواع رسانههای جدید در مقابل سایر انواع رسانههای جدید. بصیرتهای منتج از اقتصاد سیاسی رسانههای جدید میتواند به شکل گیری مثمرثمر و مفیدی با سایر روندهای تحقیقی همراه شود (همانگونه در بخش های قبلی نشان دهده شد). در سالهای اواخر دهه 1990 نشانههایی از شکل گیری شکاکیت درباره پتانسیلهای رسانههای جدید شکل گرفت. از دهه 1980 به بعد شکاف بهرهوری بین این منطقه و کشورهای توسعهیافته بزرگتر شد. اقتصادهای آن یک دهه است که به رکود یا کندی رشد دچار شدهاند. از رشد انترنت است. اگر منطقه به این نتیجه نرسد که وظیفه سیاست خدمت به عموم است و عادت رسیدن به اجماع را از نو نیاموزد سرنوشت بدی در انتظارش خواهد بود.

رسانههای جدید ممکن است با توجه به فرهنگ های متکثر و ارزشهای اجتماعی و فرهنگی تعدیل شده، دگرگون شده، رهاشده به حال خود و یا زیردست و فرودست باشند. با این حال، مطالعات درباره تجربه استفاده از رسانهها و راههایی که رسانههای جدید از طریق آن به ساخت دهی دوباره زمان و مکان دست میزنند و تغییر آیینهای درونی و توانایی یا عدم توانایی رسانه در اشکال مختلف جامعه پذیر را دربر دارند، همه و همه نشان میدهند که که روابط قدرت بسیار نامعلوم، غیرشفاف و مستلزم بررسی اند(Livingstone, 2002; Meyrowitz, 1985; Silverstone, 1999; Silverstone and Hirsch, 1992). این نوشته معتقد است آزادی عمل قابل توجهی برای کنشگران اجتماعی وجود دارد که از بین الزامات موجود در رسانههای جدید به انتخاب دست زنند. در گذشته یکپارچگی دموکراسی راهی یکطرفه بود اما تجربه آمریکای لاتین نشان داد که دموکراسیها هم به سادگی پژمرده میشوند و این هشداری برای دموکراتها در دیگر نقاط است.

جنبش نرم افزاری منابع باز پدیده است که نوآوری را در درون رسانهها ممکن میسازد و به جای نشان دادن موضوعات مرتبط با مشارکت و قدرت نابرابر در رویه اجتماعات منابع باز، در بسیاری از بخش ها حضوری همهگیر هدیه دادن منبع، تعامل و فرهنگ و اقتصاد غیر سلسله مراتبی مورد توجه قرار گرفته است. اگر منابع کمیاباند و اگر قدرت به شکل نامتقارن در جامعه توزیع شده است پس موضوع کلیدی این است که چگونه این منابع کمیاب تخصیص و توزیع میشوند و پیامدهای آن برای کنش های انسانی چیست؟ خطر صرفاً آن نیست که دموکراسیها به دیکتاتوری تبدیل میشوند بلکه آمریکای لاتین از مدار غرب خارج میشود. امروزه همانگونه که دیده میشود، گرچه روابط اجتماعی و اقتصادی درون اجتماع مساوات طلبانه نیست اما این روابط ابزارهایی مهم برای بسط و گسترش بصیرتهایی در حوزه اقتصاد سیاسی رسانههای جدید است. حال آن چرخه فضلیت جای خود را به چرخه شرارت داده است. قطبیسازی و انزواطلبی به همراه ضعف شدید احزاب سیاسی به ویژگیهای خاص سیاست منطقه تبدیل شده و اجماع گروههای اکثریت حاکم را دشوار کردهاند. با این حال، دارایی 10 شرکت بریتانیایی رده بالای آن لاین در شبکه جهانی در اختیار و مالکیت گروههای کوچکی از رسانههای اصلی، عرضه کنندگان ابزارهای ارتباطی و ارتباطات راه دور، خرده فروشان آن لاین و تامین کنندگان نرم افزارها بود (Van Couvering, 2003). این امر نشان میدهد که تا زمانی که اشکال جدید رسانههای جدید، توان و قابلیت از هم گسیختن ساختار رسانههای قدیم و بازارهای ارتباطی را نداشته باشد با نشانههایی از تمرکز در سمت عرضه این صنعت مواجه خواهیم بود.

در نهایت این مقاله گروههای دانشگاهی را برای شرکت هرچه موثرتر در اثبات این نکته دعوت میکند که رسانههای جدید حوزهای سازگار با توانمندی های مردم و منتفع کننده آنها در تجربه رسانهای شان را به تصویر میکشد. نگاشته شده است که قادر به تشریح پویاییهای تولید و مصرف رسانههای جدید است. گذشته و حال را میتوان در آثار بسیاری از مولفان مشاهده کرد که با توجه به گزینش معیارها و ضوابط مختلف، موضوعات متفاوتی در آنها برجسته شده است. با قبول لزوم احترام به مصرف رسانههای جدید و کارکرد نمادین این رسانهها (مانند دلالت های اقتصادی دسترسی به طیف گسترده مخاطبان از طریق وب سایت ها)، یک تحلیل مبتنی بر اقتصاد سیاسی رسانههای جدید لازم است به برآیندهای جدید و متاخر ساختارهای قدرت توجه کند. این تحلیل در باب برآیندها و پیامدهایی سوال مطرح میکند که ناشی از ظرفیت رسانههای جدید برای واسطه قرار گرفتن در زندگی افراد (در مسیر بازتولید نابرابری های اقتصادی و سیاسی) است. این امر به نوبه خود فقر و نابرابری شدید درآمدی را که مدتها بر منطقه حکمفرما بود، بهشدت کاهش داد.

در سمت چپ گوستاو پترو قرار داشت که هنوز نتوانسته است احساسات جانبدارانهاش را نسبت به هوگو چاوس کنار بگذارد. در سمت راست رودولفو هرناندز، شهردار زورگوی سابق است که هیچ تیم و برنامهای برای بیرون راندن طبقه سیاسی که آنها را دزد میخواند ندارد. اکثر مردم آمریکای لاتین هنوز خواستار دموکراسی هستند هر چند نسخهای بهتر از آنچه دارند را مطالبه میکنند. رهبران دو کشور بزرگ آمریکای لاتین یعنی ژائیر بولسونارو از برزیل و آندره مانوئل لوپز اوبرادور از مکزیک نظامهای کنترل و بررسی را به استهزا میگیرند. 3. نوآوری های تکنولوژیکی در حوزه رسانههای جدید چگونه ساختمند میشوند و توسط چه کسانی و برای چه کسانی باید مورد بررسی قرار گیرد؟ از یک سو، ما لازم داریم که فهمی از فشارهای وارد بر کالایی کردن رسانههای جدید داشته باشیم و پیامدهای آن برای مسیری که قدرت در شرایط مادی نظام سرمایه داری توزیع میشود مورد بررسی قرار میگیرد.

این گرداب به خاطر تاثیر مخرب رسانههای اجتماعی و ورود سیاست هویتی از شمال شدت میگیرد. شده بود. تغییر جهتی در برسی طرف عرضه به طرف تقاضا در رسانههای جدید دیده میشد. تولید رسانههای های جدید در اوایل سال 2003 گسترش یافت. Berdou, E. (2003) ‘Open Source: Community, Creativity, Participation and Evolving Patterns of Work and Power at the Intersection of Online and Offline Worlds’, paper presented at the Research Seminar for Media Communication and Culture, London School of Economics, 25 April, London. Thompson, J.B. (1995) The Media and Modernity: a Social Theory of the Media. Garnham, N. (1990) ‘Media Theory and the Political Future of Mass Communication’, in F. Inglis (ed.) Capitalism and Communication: Global Culture and the Economics of Information, pp. Melody, W.H. (1994) ‘The Information Society: Implications for Economic Institutions and Market Theory’, in E. Comor (ed.) The Global Political Economy of Communication, pp. Robins, K. and F. Webster (1999) Times of the Technoculture: from the Information Society to the Virtual Life. Silverstone, R. (1999) Why Study the Media? London: Sage. Silverstone, R. (forthcoming, 2004) ‘Mediation and Communication’, in C. Calhoun, C. Rojek and B.S. Silverstone, R. and E. Hirsch (eds) (1992) Consuming Technologies: Media and Information in Domestic Spaces.

Steinmueller (2000) Mobilizing the Information Society: Strategies for Growth and Opportunity. Freeman, C. and F. Louç˜a (2001) As Time Goes By: From the Industrial Revolutions to the Information Revolution. Christopher Freeman and Francisco Louç˜a. Mansell, R. and W.E. Javary, M. and R. Mansell (2002) ‘Emerging Internet Oligopolies: a Political Economy Analysis’, in E. Miller and W.J. Livingstone, S.M. (2002) Young People and New Media: Childhood and the Changing Media Environment. The Power Processes within Society. Mosco, V. (1996) The Political Economy of Communication. Weber, S. (2000) ‘The Political Economy of Open Source’, BRIE Working Paper 140, e-economy Project Working Paper, URL (consulted 23 August 2003): http://economy. 2003) به روشنی روابط قدرت را مدنظر خود قرار دادهاند. جنبش نرم افزاری منابع باز از یک منظر به مثابه نقطه مقابل هژمونی قدرت تولیدکنندگان کالاهای رسانهای جدید در نظر گرفته میشود که اغلب به شکلی صورتبندی میشوند که روابط قدرت را صریح و شفاف نکنند. اینترنت به شکل بدیلی، شورشی و تحول طلب است و به مثابه رسانهای در نظر گرفته میشود که به شکل اجتماعی برساخته شده است. میکند که درصدد جستجوی فهم راه و روشی است که قدرت از طریق آن ساختمند میشود و اشتقاق مییابد و این مسئله را روشن میکند که این قدرت از کجا نشات میگیرد و چگونه لباس تازه ای بر تن میکند (Garnham, 2000). چنین الگویی، روشی برای مطالعه رسانههای جدید فراهم میکند تا نشان دهد که شبکه های جهانی چگونه ساختار مییابند و اطلاعات دیجیتال به چه نحوی جریان مییابد و در نهایت نشان داده میشود که چگونه مصرف محتوای این رسانهها بوسیله اصول مسلط بدیل های ارزشی و روابط قدرت تعین مییابد.

در مورد اینترنت، با دسته بندی کردن و طبقه بندی خدمات و دیوار کشیدن در مقابل فضاهای الکترونیکی که استفاده از آنها از طریق پرداخت پول امکان پذیر است و همچنین با ممانعت از دسترسی گروه بزرگی از افراد در دسترسی به اطلاعات، پویایی و تحرک رسانههای جدید تحت تاثیر روابط قدرت قرار میگیرد که به ندرت در اکثر مطالعات انجام شده به این امر توجه شده است. دا سیلوا رئیسجمهور سابق است که دولتش آلوده به فساد بود و اکنون هم برنامهای برای ارائه ندارد. اما همزمان کسانی که به دست توانای دیکتاتوری اعتقاد دارند نیز طرفدارانی پیشروی خود میبینند. آقای بولسونارو سعی دارد در انتخابات ماه اکتبر برای دوره دوم قدرت را در دست گیرد. پنج نفر از روسایجمهور منطقه از جمله آقای لوپز اوبرادور اجلاس سران آمریکا در ماه جاری در لسآنجلس را تحریم کردند. آمریکای لاتین باید دموکراسیهایش را از پایه بسازد. ایالاتمتحده و اروپا باید بیشتر تلاش کنند تا از طریق تجارت، سرمایهگذاری و فناوری بیشتر با آمریکای لاتین کار کنند. علاوه بر این، منطقه میتواند نقشی حیاتی در حل دیگر مشکلات جهانی، از تغییرات اقلیمی گرفته تا امنیت غذایی ایفا کند. مطالعه این عوامل لازم است که در دل هر گونه ارزیابی از برآیندهای تعیین کننده رسانههای جدید قرار گیرد (البته اگر ما بخواهیم تاثیر آنها بر جامعه را درک کنیم).

فهم چگونگی جایگزین شدن ارزشهای اجتماعی و رژیمهای کنترلی در رسانههای جدید و پیامدهای آن برای جامعه امری ضروری و اساسی است. اینکه اینترنت چه معنایی دارد (و اینکه برای چه کسی معنی دار است) بحثی است که به گونهای مطرح میشود که مجزا از روشی است که قدرت در آن جایگزین میشود و بوسیله آن تجربه میشود. 1. چه اصول، ارزش ها و ادراکاتی از قدرت در تعاملات تکنولوژیک-رسانهای ما جایگزین شده است؟ اما دولت نوپای آن گروگان یک قرارداد قانونی است که در میان فساد آشنای آمریکای لاتین، آرمانگرایی و مقررات بیش از حد منعقد شد. سنت های تحقیقی که در این مقاله به آنها اشاره شد (به شکل کلی اشاره شده است) میتوانند بصیرتهایی جدید برای ارائه راه حل های بدیل ارائه کنند. توجه بیشتری به فعل و انفعالات و دیالکتیک میان نهادهای آن لاین و آف لاین کنشها و پیامدهای آن معطوف شد. احتمال اندکی وجود دارد که او بازی را به لولا دا سیلوا ببازد. در منطقهای که حتی قبل از همهگیری شاهد نارضایتیهای فراوان بود دیگر به نظر نمیرسد کسی اعتدال، آشتی و اصلاحات تدریجی لازم را برای رسیدن به شکوفایی و آرامش بپذیرد. در این حوزه مطالعاتی، ادعاهای زیادی وجود دارد که بوضوح فرض را بر این قرار داده است که ساختار و استفاده از اینترنت به شکل خودکار باعث تغییرات عمدهای در روابط اقتصادی و اجتماعی شده است.