اقتصاد کلان چیست و مفاهیم کلیدی آن چه هستند؟

تولید بیشتر یعنی بیکاری کمتر، زیرا شرکتها نیروی کار بیشتری استخدام میکنند تا تولید خود را افزایش دهند. بیکاری ساختاری زمانی رخ میدهد که دستمزد حقیقی بالاتر از سطح برابری عرضه و تقاضای نیروی کار باشد. به علت مدت زمان صرفشده توسط نیروی کار جهت جستجوی شغلی با تطابق بالا با تواناییهای فردی و سلایق نیروی کار، بیکاری اصطکاکی گریز ناپذیر خواهد بود. سیاستگذاری مالی در رابطه با تصمیمات دولت درباره مخارج و مالیات است. یعنی مبلغی است که با نگهداری پول در کیف پول خود، باید از آن صرفنظر کنید. برای آشنایی بیشتر با مبانی اقتصاد کلان و یادگیری مفاهیم زیرمجموعه آن میتوانید به دوره تدوینشده توسط «فرادرس» مراجعه کنید. یعنی با کاهش سطح قیمت، مقدار تقاضای کل برای کالاها و خدمات، افزایش مییابد. مطابق مدل رشد سولو، در بلندمدت، نرخ پس انداز در یک اقتصاد، تعیینکننده مقدار سرمایه انباشتهشده و سطح تولید آن است. بنابراین، نوسانات در میزان مصرف، عامل کلیدی تاثیرگذار بر رونق و رکود است. سیاستهای پولی و مالی، دو عامل کارآمد در سیاستگذاریهای اقتصاد کلان، به شمار میروند. در درس چهارم، بازار پول و سیاستهای پولی را میآموزیم. نقطه اولیه نظریه مقداری پول این است که افراد برای خریداری کالاها و خدمات، پول را نگهداری میکنند.

به عبارتی، مواردی مانند سطح اشتغال، میزان تولید کل، صادرات، ارزش واحد پولی و مباحثی از این دست در اقتصاد کلان بررسی میشوند. اگر کشوری واحد پولی خودش را داشته باشد، انطباق دادن سیاست و نرخ ارز نسبت به تغییر شرایط و نیاز هر ملت، آسانتر خواهد بود. هرچه میزان پول مورد نیاز برای انجام تراکنش بیشتر باشد، مقدار پول نگهداریشده نیز بیشتر خواهد بود. مقدار پول در دسترس در اقتصاد، «عرضه پول» (Money Supply) نامیده میشود. مدل «عرضه کل- تقاضای کل» (Aggregate Supply-Aggregate Demand) یا (AS-AD) یکی از مهمترین مدلهای آموزشی در اقتصاد کلان به شمار میرود. سیاستهای مالی عموماً توسط نمایندگان منتخب مانند کنگره ایالات متحده آمریکا یا پارلمان بریتانیا انتخاب میشوند. در واقع، چین به صورت مصنوعی واحد پولی خود را در برابر دلار ایالات متحده آمریکا ثابت قرار میداد که باعث میشد تقاضای بیشتری برای کالاهای چینی وجود داشته باشد. آیا چین باید از نرخ ارز ثابت در برابر دلار ایالات متحده آمریکا استفاده کند؟

اگر بجای نگهداری آن پول، بوسیله آن اوراق قرضه خریداری یا آنرا پسانداز کنید، نرخ بهره اسمی به شما تعلق خواهد سایت economymag گرفت. «حق الضرب» (Seigniorage)، درآمد بدستآمده توسط دولت بوسیله چاپ پول است و درواقع، مالیاتی بر پول نگهداری شده به شمار میرود. برای درک بهتر این رابطه بهتر است با نظریه نرخ بهره تحت عنوان «رحجان نقدینگی» (Liquidity Preference) آشنا شوید. در درس اول، با علم اقتصاد و نحوه انجام فعالیتهای اقتصادی در سطح کلان آشنا میشوید. نرخ پسانداز یکی از عوامل کلیدی تعیینکننده میزان سرمایه وضعیت ثبات پایدار در مدل سولو و سطح رفاه اقتصادی است. هرچه نرخ پسانداز بیشتر باشد، میزان انباشتهشدن سرمایه و میزان تولید، بالاتر خواهد بود. در بلندمدت، منحنی عرضه کل عمودی است زیرا تولید توسط مقدار سرمایه و نیروی کار و سرمایه در دسترس و نه به وسیله سطح قیمت، تعیین میشود. منحنیهای IS-LM با سطح قیمت ثابت، نرخ بهره و درآمد ملی را در کوتاهمدت، تعیین میکنند. با حرکت اقتصاد، در طی منحنی عرضه کل کوتاهمدت، تورم و بیکاری در جهتهای متفاوت شروع به حرکت میکنند. بنابراین، با حرکت اقتصاد به سمت بالا در طی منحنی عرضه کل کوتاهمدت، نرخ بیکاری کاهش و نرخ تورم افزایش مییابد. از طرفی دیگر، با بکارگیری سیاست انقباضی و حرکت اقتصاد به سمت پایین منحنی عرضه کل کوتاهمدت، نرخ بیکاری افزایش و تورم کاهش مییابد.

این مدل نشاندهنده سطح تولید حقیقی و سطح قیمت با در نظر داشتن تعادل در عرضه کل و تقاضای کل است. نرخ بهره حقیقی همان نرخ بهره اسمی با در نظر گرفتن اثرات تورم است. نمودار عرضه و تقاضای کل یکی از کاربردیترین ابزارهای آموزشی برای مدلسازی تاثیرات سیاستگذاریهای اقتصاد کلانی متعدد است. با اینکه اقتصاددانان برای پیشبینی حرکات آتی در اقتصاد به متغیرهای متعدد مهمی توجه میکنند، نوسانات کوتاه مدت به صورت کلی غیرقابل پیشبینی هستند. عموماً اقتصاددانان نوسانات کوتاهمدت اقتصادی در اقتصاد را با GDP حقیقی میسنجند. اقتصاددانان تفاوت نظری متغیرهای حقیقی و اسمی را «دوگانگی کلاسیک» (Classical Dischotomy) مینامند. شیب نزولی در منحنی تقاضای کل در نتیجه ۲ مورد «اثر مانده واقعی» (Real Balance Effect) یا «اثر پیگو» (Pigou Effect)، با کاهش قیمتهای حقیقی، ثروت حقیقی افزایش مییابد. همچنین، مطابق «اثر کینز» (Keynes Effect) یا اثر «نرخ بهره» (Interest Rate Effect) با کاهش قیمتها، تقاضا برای پول، کاهش پیدا میکند. با بیشتر شدن تقاضا از عرضه کالاها، تفاوت قیمتی خواهیم داشت و تورم فشار تقاضا بوجود میآید. شوکهای وارد شده به تقاضا و عرضه کل، نوسانات اقتصادی را بوجود میآورند. همچنین، این کشورها، کالاها و خدمات را از سایر کشورها وارد میکنند.

از مهمترین تفاوت اقتصاد در کوتاهمدت و بلندمدت، میتوان به منعطف بودن قیمتها در بلندمدت و چسبنده بودن آنها در کوتاهمدت اشاره کرد. رشد بلندمدت: اقتصاد کلان بلندمدت موضوعاتی سالیانه مانند درآمد ملی و تغییرات کلی در سطح اشتغال را بررسی میکند. در نتیجه، تغییرات منحنی تقاضای کل، میزان تولید و اشتغال را تحت تاثیر قرار میدهد. منحنی تقاضای کل شیب نزولی دارد زیرا سطح قیمت پایینتر، توازن پول حقیقی را افزایش، مخارج سرمایهگذاری را افزایش میدهد و در نتیجه، درآمد تعادلی را بیشتر میکند. از آنجاییکه اقتصاد نمیتواند بیشتر از میزان تولید بالقوه، تولید کند، هر افزایشی در تقاضای کل، به جای سطح بالاتر تولید، سطح بیشتر قیمت را به همراه خواهد داشت. مدل عرضه و تقاضای کل، چهارچوبی را برای تحلیل نوسانات اقتصادی و بررسی تاثیر سیاستها و پدیدهها و تغییر آنها در افقهای مختلف زمانی میپردازد. اقتصاد کلان به ارزیابی عملکرد اقتصاد در سطح کلان میپردازد. بخشی از اقتصاد که در سطح کلان مطالعه میشود و عوامل کلی اقتصاد و نحوه تعامل آنها.

مدل فلمینگ گسترده شده مدل درآمد ملی با در نظر گرفتن آثار تجارت بینالملل است. این نوسانات با تغییرات بسیاری از متغیرهای اقتصاد کلان در ارتباط هستند. این بیارتباط بودن پول در تعیین متغیرهای حقیقی، خنثی بودن پول نامیده میشود. بنابراین، نرخ رشد مقدار پول تعیین کننده نرخ تورم به شمار میرود. بنابراین، مقدار پول در اقتصاد با تعداد اسکناسهای مبادله شده رابطه دارد. مطابق اثر صادرات، با افزایش قیمت، کالاهای داخلی به صورت نسبی برای مصرفکنندگان خارجی گرانتر میشوند، در نتیجه، تقاضا برای آنها کاهش مییابد. به صورت بخصوص، دوگانگی کلاسیک این امکان را فراهم میکند که با چشمپوشی از متغیرهای اسمی، متغیرهای حقیقی را امتحان کنیم. برای مثال، مطابق نظر بسیاری از سیاستمداران ایالات متحده آمریکا مانند، چینیها این امکان را فراهم نمیکردند که واحد پولیشان در برابر دلار ایالات متحده آمریکا شناوری داشته باشد. برای مثال، میتوان به بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا، بانک انگلستان و بانک ژاپن اشاره کرد. از نظریه رجحان نقدینگی برای منحنی LM استفاده میشود. منحنی فیلیپس، انعکاسی از منحنی عرضه کل کوتاهمدت است. «قیمت»: نشاندهنده قیمت یک مبادله عادی یا تعداد اسکناسهای مبادله شده است. هردو سطح قیمتی را ثابت فرض میکنند و نشاندهنده دلایل بوجود آورنده نوسانات کوتاهمدت در درآمد کل یا عوامل انتقالدهنده تقاضای کل هستند.

کاهش تورم و کاهش بیکاری، دو هدف مهم سیاستگذاران اقتصادی به شمار میرود اما عموماً این دو هدف با یکدیگر در تقابل هستند. در زمان مواجه شدن اقتصاد با هزینههای بالاتر، تورم فشار هزینه رخ میدهد و منحنی عرضه کل به سمت بالا و سطوح قیمتی بیشتر، منتقل میشود. منحنی LM، رابطه مثبت بین نرخ بهره و سطح درآمد بدست آمده از تعادل در بازار پول، را نشان میدهد. میتوانیم از این مدل برای بررسی عوامل تاثیرگذار بر درآمد در کوتاهمدت باوجود ثابت بودن سطح قیمتها به علت چسبندگی آنها یا میتوانیم از این مدل برای تعیین موارد انتقالدهنده منحنی عرضه کل استفاده کنیم. از آنجاییکه، جی دی پی حقیقی توسط عوامل تولید و تابع تولید، تعیین میشود، مطابق نظریه مقداری، سطح قیمت با مقدار پول در تناسب است. مطابق نظریه اقتصاد کلاسیک، پول خنثی است و مقدار عرضه آن متغیرهای حقیقی را تحت تاثیر قرار نمیدهد. به پول قرار گرفته در حساب شما، بهرهای تعلق نمیگیرد. هر دوی این مدلها بر تعادل میان بازار کالاها و بازار پول تاکید دارند.

درس دوم، به مباحث حسابداری ملی پرداخته شده است. این مدل نشاندهنده این است که چگونه تعاملات بین بازار کالاها و خدمات و بازار پول، موقعیت و شیب منحنی تقاضای کل و در نتیجه، سطح درآمد ملی در کوتاهمدت را تعیین میکند. نظریه کینز نشاندهنده چگونگی تعیین نرخ بهره است. این دوره ۶ ساعته در ۷ درس ارائه شده است که در ادامه، به معرفی سرفصلهای آن میپردازیم. در ادامه، میتوانید تابع مصرف کینزی را مشاهده کنید. رابطه بین تراکنشها و پول را میتوانید در معادله زیر مشاهده کنید. نظریه مقداری بودن پول چیست؟ خنثی بودن پول برای بسیاری از اهداف از جمله مطالعه مسائل اقتصادی بلندمدت، تقریباً صحیح به شمار میرود، با این حال، به صورت کلی، تشریحکننده دنیایی که در آن زندگی میکنیم، نیست. تصمیمات مصرفی خانوارها، در کوتاهمدت و بلندمدت، بر اقتصاد به صورت کلی تاثیرگذار است. با توجه به سطح قیمت سال پیش، سطح قیمت بالاتر به معنی تورم بیشتر است. در کوتاهمدت، با وجود ثابت بودن سطح قیمت، انتقال منحنی تقاضای کل، تغییراتی را در سطح تعادلی درآمد ملی بوجود میآورد. «اثر صادرات» (Export Effect) یکی از موارد شرحدهنده شیب نزولی منحنی تقاضای کل است.

این مفهوم، «نظریه مقداری پول» (Quantity Theory of Money) نامیده میشود و برگرفته از آثار اولین نظریه پردازان پولی شامل دیوید هیوم – اقتصاددان و فیلسوف – است. سیاستگذاریهای پولی مربوط به تصمیمات گرفته شده درباره نظام مسکوکات، اسکناسها و بانکداری یک کشور است. نرخ طبیعی بیکاری درواقع، نرخ بیکاری یک اقتصاد در حالت ثبات اقتصادی است و نرخ اشتغالیابی بستگی دارد. در مدل سولو، افزایش نرخ پس انداز بر سطح درآمد سرانه تاثیر دارد. بنابراین، انتقال منحنی تقاضای کل بر سطح قیمت تاثیر دارد و بر تولید و اشتغال، بیتاثیر است. تغییر در عوامل غیرقیمتی موجب تغییر در تقاضای کل و انتقال منحنی آن میشود. این سیاست، اقتصاد را در طول منحنی عرضه کل کوتاهمدت به نقطهای با تولید و سطح قیمت بالاتر انتقال میدهد. منحنی IS رابطه بین نرخ بهره و سطح درآمد در بازار کالاها و خدمات را به تصویر میکشد. اقتصاد کلان به مطالعه پدیدههای اقتصادی در سطح کشوری و بینالمللی مانند تورم، سطح قیمت، نرخ رشد اقتصادی، درآمد ملی، جیدیپی و تغییرات وضعیت بیکاری میپردازد. چرخه تجاری کوتاهمدت: اقتصاد کلان کوتاهمدت بر عوامل تاثیرگذار بر اقتصاد در چهارچوب زمانی کوتاهمدت تحت عنوان «چرخه تجاری» (Business Cycle) میپردازد.

نرخ بهره را افزایش، درآمد را کاهش میدهد و موجب انتقال منحنی تقاضای کل به سمت چپ میشود. شیب منحنی تقاضای کل نزولی است. به عبارتی دیگر، نشاندهنده تعداد دفعات معاوضه شدن پول با کالاها و خدمات است. نظریه مقداری پول، سرعت گردش پول را ثابت در نظر میگیرد و نتیجهگیری میکند که جی دی پی اسمی متناسب با میزان حجم پول است. با کاهش رشد جی دی پی، رشد مصرف (به میزان کم) و رشد سرمایهگذاری (به میزان زیاد) کاهش مییابند و بیکاری نیز زیاد میشود. هدف مدل IS-LM تعیین موارد تاثیرگذار بر درآمد ملی، با توجه به سطحی معین از قیمت است. تصمیم مصرف برای کوتاهمدت به علت نقش آن در تعیین مقدار تقاضای کل، مهم به شمار میرود. اگر میزان سرمایه در اقتصادی، بیشتر از این مقدار باشد، کاهش پس انداز، مصرف را در تمامی نقاط در زمان، افزایش میدهد. این مبحث به علت سادهکردن نظریه اقتصادی، مورد مهمی به شمار میرود. به علت تحت تاثیر قرارگرفتن سرمایهگذاری و میزان تقاضای پول از نرخ بهره، این متغیر عامل اتصالدهنده دو نیمه مدل IS-LM است. اقتصاد کلان مدرن از «جان مینارد کینز» (John Maynard Keynes) و کتاب منتشر شده توسط او در سال ۱۹۳۶ میلادی – تحت عنوان – «نظریه کلی اشتغال، بهره و پول» (The General Theory of Employment, Interest and Money) برگرفته شده است.

سیاست پولی انبساطی، منحنی LM را به سمت پایین منتقل میکند. در کاربرد متعارف کینزی از مدل AS-AD، منحنی عرضه کل در سطوح پایین تولید افقی است و در نزدیکی نقطه «تولید احتمالی» (Potential Output) که متناظر اشتغال کامل است، بدون کشش – با شیب بی نهایت – میشود. به علت توانایی بانک مرکزی در انتقال منحنی عرضه کل، این شوکها قابل جبران هستند تا میزان تولید و اشتغال در سطح طبیعی خود باقی بمانند. در کوتاه مدت، منحنی عرضه کل افقی است زیرا دستمزدها و قیمتها در سطح از قبل تعیینشده، چسبنده هستند. درواقع، نرخ بهره اسمی، هزینه فرصت نگهداری پول است. منحنی LM ، رابطه بین نرخ بهره و سطح درآمد در بازار پول را به تصویر میکشد. سیاست مالی انبساطی – مانند افزایش مخارج دولت و کاهش مالیات – منحنی IS را به سمت راست منتقل میکند. افزایش درآمد باعث انتقال منحنی تقاضای کل به سمت راست میشود. سمت راست نظریه مقداری پول، نشاندهنده تراکنشهاست. از طرفی دیگر، سیاست پولی انقباضی، منحنی LM را به سمت بالا منتقل میکند. منحنی IS نشاندهنده رابطه منفی میان نرخ بهره و سطح درآمد بدست آمده از تعادل در بازار کالاها و خدمات است. همانطور که گفته شد، مدل IS-LM از ۲ منحنی (Investment-Saving | IS) و (Liquidity-Money | LM) بوجود آمده است که با یکدیگر منحنی تقاضای کل را تشکیل میدهند.

اقتصاد کلان به صورت کلی به مطالعه اقتصاد میپردازد. عموماً بانکهای مرکزی توسط نمایندگان برگزیده، انتخاب میشوند و اغلب این امکان برای آنها وجود دارد که به صورت مستقل عمل کنند. بنابراین، در این اقتصاد، امکان استقراض و وامدهی به میزان دلخواه در دنیای مالی وجود دارد. مدل ماندل-فلمینگ یک فرض مهم دارد و آن این است که اقتصاد مورد مطالعه یک اقتصاد باز است و امکان انتقال کامل سرمایه، در آن وجود دارد. منحنی IS نشاندهنده بازار کالاها و خدمات و منحنی LM نشاندهنده بازار پول است. بنابراین، منحنی فیلیپس، روشی مهم برای به تصویر کشیدن منحنی عرضه کل است زیرا تورم و بیکاری از شاخصهای مهم علمکرد اقتصادی به شمار میروند. تعادل در مدل IS-LM یا نقطه تقاطع این دو منحنی، نشاندهنده تعادل همزمان در بازار کالاها و خدمات و در بازار پول حقیقی است. برای مثل، فرض کنید سیاستمداران از سیاستهای پولی یا مالی جهت افزایش تقاضای کل در اقتصاد، استفاده کنند. برای یادگیری بهتر، دقیقتر و کاملتر اقتصاد کلان، میتوانید به دوره آموزشی تدوینشده توسط «فرادرس» مراجعه کنید. در نتیجه، نرخ بهره کاهش پیدا میکند و استقراض برای سرمایهگذاری و مصرف بیشتر میشود. از طرفی دیگر، سیاست مالی انقباضی، منحنی IS را به سمت چپ انتقال میدهد، نرخ بهره و درآمد را کم میکند و باعث انتقال منحنی تقاضای کل به سمت چپ میشود.

«تعداد تراکنشها»: برابر تعداد تراکنشها در طی دوره زمان برای مثال، یک سال است. حاصلضرب قیمت یک تراکنش و تعداد دفعات آن برابر تعداد اسکناسهای مبادله شده در یک سال است. تفاوت آنها این است که مطابق مدل IS-LM، اقتصاد بسته و مطابق مدل فلمینگ اقتصاد باز است. مطابق مدل IS-LM، تغییرات در میزان مخارج مصرفکنندگان میتواند عامل واردکننده شوک به اقتصاد باشد. در نتیجه، مصرفکنندگان کالای بیشتری تقاضا میکنند. مطابق نظر کینز، نرخ بهره به صورتی تنظیم میشود که میزان عرضه و تقاضا برای نقدترین دارایی اقتصاد – پول – به تعادل برسد. شیب نزولی منحنی تقاضای کل نشاندهنده این است که در سطوح قیمتی پایینتر، تقاضا برای میزان تولیدات بیشتر است. بنابراین، منحنی تقاضای کل به سطح قیمتی بالاتری منتقل میشود. با وجود بوجود آمدن سطح ثبات تولید بالاتر در نتیجه نرخ ذخیره بالاتر، پسانداز به تنهایی نمیتواند رشد اقتصادی ماندگار بوجود بیاورد. نرخ پسانداز اندازهگیریکننده این است که چه بخشی از درآمد مصرف نمیشود و برای آینده و نسل آتی کنار گذاشته میشود. چگونگی رفتار مصرفکنندهها در رابطه با مصرف درآمد و پسانداز برای آینده، سئوالی برپایه اقتصاد خرد است زیرا به بررسی رفتار تصمیمگیرندگان فردی میپردازد.